ادیب صابر

ادیب صابر

شمارهٔ ۸۱

۱

ای قامتت قیامت سرو چمن شده

زلفین تو به بوی چو مشک ختن شده

۲

هم قامتت چو صورت تو گشته دلفریب

هم زلف تو چو وعده تو پر شکن شده

۳

از شرم روی و قد تو ای ماه ماه و سرو

این بر فلک گریخته آن بر چمن شده

۴

اندر حجاب فتنه بماندم که چشم من

مشک تو را بدید حجاب سمن شده

۵

چه با رسن نکوتر و چاه ذقنت را

زلف دراز توست چو مشکین رسن شده

۶

شیرین لبی و زان لب و دندان دلبرت

یاقوت و لعل و در ثمین بی ثمن شده

۷

رسته بنفشه زار تو بر برگ نسترن

وز عشق تو بنفشه من نسترن شده

۸

زانم موافق تو که زلف سیاه توست

چون قامت مخالف صدر زمن شده

۹

زیبا بهای عترت والا جمال دین

چون دین به فضل و فخر شرف مقترن شده

۱۰

بنیاد حسن و قبله احسان ابوالحسن

در خلق و خلق مثل حسین و حسن شده

۱۱

لفظ و بیانش مایه عقل و ادب شده

دست و زبانش اصل سخا و سخن شده

۱۲

طبع و دل رحیمش و کلک و کف کریم

توفیق و فضل و بذل و عطا را وطن شده

۱۳

هر عاقلی به خدمت او متصل شده

هر گردنی به منت او مرتهن شده

۱۴

ای ساحت سیادت و ای عرصه شرف

با تو بهشت گشته و بی تو دمن شده

۱۵

نطق تو با فصاحت لفظ عرب شده

لفظ تو با لطافت در عدن شده

۱۶

تایید آسمانی و توفیق ایزدی

در حل و عقد باز به یک پیرهن شده

۱۷

پیرامن ولی تو اقبال صف زده

پیراهن عدوی تو بر تن کفن شده

۱۸

دیدار تو طراوت هر چشم و دل شده

تیمار تو حمایت هر جان و تن شده

۱۹

من در زبان گرفته ثنای تو سال و ماه

در بر و اهتمام تو هر کس چو من شده

۲۰

مرد ثنا و نظمم و اندر ثنای تو

نظم من است مونس هر مرد و زن شده

۲۱

وز امتحان حادثه دهر بی نظام

بی نظم گشته حالم و من ممتحت شده

۲۲

اشعارم از سهیل یمن برتر است و هست

اشکم زخون دل چو عقیق یمن شده

۲۳

از من به فضل دفع کن این غم که فضل توست

نفع امید گشته و دفع حزن شده

۲۴

تا دور چرخ جور کند دولت تو باد

از جور چرخ در کنف ذوالمنن شده

۲۵

وآنجا که سرکشان جهان انجمن کنند

نام تو فخر محفل و هر انجمن شده

تصاویر و صوت

دیوان ادیب صابر ترمدی نسخهٔ کلالهٔ خاور - تصویر ۲۰۸

نظرات