
ادیب صابر
شمارهٔ ۲۲
۱
با من دلت آشنا نمی گردد
وز تو دل من جدا نمی گردد
۲
هر چند وفای من رها کردی
از دست تو دل رها نمی گردد
۳
از بهر سه بوسه زان دو لب هرگز
یک حاجت من روا نمی گردد
۴
روزی که دو چشم من نمی گرید
درشهر یک آسیا نمی گردد
۵
بر عشق تو پادشاست دل لیکن
بر وصل تو پادشا نمی گردد
۶
هر تیر که غمزه تو اندازد
بر دل زند و خطا نمی گردد
۷
تا تو به مراد ما نمی باشی
گردون به مراد ما نمی گردد
نظرات