ادیب صابر

ادیب صابر

شمارهٔ ۳۱

۱

بیا که با سر زلف تو کارها دارم

ز جام عشق تو در سر خمارها دارم

۲

بیا که با دو رخ تو که روز را ماند

شکایت و گله روزگارها دارم

۳

بیا که چون تو بیایی، به وقت دیدن تو

ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

۴

چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر

به بوسه با لب لعلت شمارها دارم

۵

نگار گر شده ام کز خیال صورت تو

همیشه پیش دو دیده نگارها دارم

۶

جمال ده چو رخ خویش کارهای مرا

که بی جمال تو شوریده کارها دارم

تصاویر و صوت

نظرات