ادیب صابر

ادیب صابر

شمارهٔ ۴۲

۱

ماه را ماند رخش ناکاسته

زلف چون شب ماه را آراسته

۲

سرو بالایی که چون بالای او

باغبان یک سرو ناپیراسته

۳

تا مرا سودای آن مه در سر است

ماه را مانم ولیکن کاسته

۴

در نشست و خاست چون سرو است و مه

فتنه ای زان سرو و مه برخاسته

۵

از همه خوبان دل او را خواسته است

هم دلش دارم فدا هم خواسته

تصاویر و صوت

دیوان ادیب صابر ترمدی نسخهٔ کلالهٔ خاور - تصویر ۲۷۲

نظرات