
ادیب صابر
شمارهٔ ۴۷
۱
ای باد صبحدم، دم عیسی و مریمی
کاندر دلم ز بوی تو شد زنده بی غمی
۲
عیسی نه ای و عاشق می خواره را به صبح
جان آید از تو در تن شادی و خرمی
۳
هر صبحدم نسیم توام جان نو دهد
گویی که بر تنم دم عیسی همی دمی
۴
چشم امید من ز دمت نور نو گرفت
گویی که نایب دم عیسی مریمی
۵
عیسی به آسمان شد و نزدیک عاشقان
عیسی دیگری است نسیم تو بر زمی
نظرات