
ادیب صابر
شمارهٔ ۳۹
۱
فضلی که بر او زکات باشد
فضل شرف القضات باشد
۲
هر فضل به فضل او نماند
هر آب نه با حیات باشد
۳
هر روز نه روز عید باشد
هر شب نه شب برات باشد
۴
کلکش همه بر خرد خرامد
باران ز پی نبات باشد
۵
جدی که ز طبع او نزاید
بیهوده و ترهات باشد
۶
لفظی که زبان او گزارد
حل همه مشکلات باشد
۷
گر در لب من حدیث او نیست
آن عیب ز حادثات باشد
۸
من بر دل پاک او فراموش
این جمله ز نادرات باشد
۹
یاد چو منی به شعر و نامه
از جمله واجبات باشد
۱۰
امروز منم که بی نبوت
لفظم همه معجزات باشد
۱۱
سرگشته نایبات گشتم
آخر ز غمم نجات باشد
۱۲
هر جا که سری است با خرد جفت
سرگشته نایبات باشد
۱۳
تا نطع لعاب هر خردمند
در شه رخ و شاه مات باشد
۱۴
در عهد جهان ثبات جستم
در باد کجا ثبات باشد
نظرات