
صفایی جندقی
شمارهٔ ۱۱۸
۱
قیامت از چه ترا گفته اند در قد و قامت
که نیست فتنه همی در حسابگاه قیامت
۲
صفات حور و صفای قصور باورش افتد
به خانه ی تو کندکافر ار دو روز اقامت
۳
به ذل و مسکنت ار زندگی گذشت چه نقصان
مرا که دولت عشق است فزود عز و شهادت
۴
به بوی حور جنان هر که بگذرد ز تو اینجا
عجب نه کارش اگر منتهی شود به ندامت
۵
فراق با همه سختی مرا نکشت دریغا
بیا که در قدمت جان دهم به وجه غرامت
۶
هر آن که شد به رهت کشته زنده ابدی شد
ترا برای تفاخر همین بس است کرامت
۷
بتی که دل به نگاهش سپرد عارف و عامی
به ترک او مگشا لب که نیست جای ملامت
۸
جدایی از رخ جانان مرا کدام صبوری
رهایی از غم هجران مرا کدام مقامت
۹
دگر به دعوی هجران مرا چه کار صفایی
از این مخاطره گرجان برون برم به سلامت
تصاویر و صوت

نظرات