
صفایی جندقی
شمارهٔ ۳۱۵
۱
مرا یک دم ز لعلت در کشیدن
به از صد خم ز جام زر کشیدن
۲
بدین بستیم دیگر انتظارم
چرا در راه آن کوثر کشیدن
۳
شبی تا روز و شامی تا سحرگاه
ترا خواهم چو جان در برکشیدن
۴
به پایت سر سپردم تا نوازی
به دست رأفتم بر سرکشیدن
۵
مگر آبی توان با رشته ی زلف
از آن چاه زنخدان برکشیدن
۶
ز کلک آفرینش نیست ممکن
از آن رو صورتی بهتر کشیدن
۷
مه و مهر جهان آرای او را
خطا بینم به یکدیگر کشیدن
۸
صفایی طایر دل را بیاموز
سراندر زیر بال و پر کشیدن
۹
ترا بر وصل جانان دسترس کو
چرا ز اندازه پا برتر کشیدن
تصاویر و صوت

نظرات