صفایی جندقی

صفایی جندقی

۹۴- تاریخ فوت محمد علی خطر پسر کوچک یغما و برادر صفائی (۱۳۰۲ق)

۱

خطر چون برد بیرون از جهان رخت

بر احوال غریبش سوختم سخت

۲

همی با نفس خود گفتم که هین باز

شد از دنیا یکی ز ارباب دین باز

۳

دریغ حسرتا دردا که هر دم

ز چندین ره قضا افزود دردم

۴

فرو بردند خاری در درونم

که چون گل پای تا سر غرق خونم

۵

سپهر آمیخت داروئی به جامم

که جاوید ازخواصش تلخ کامم

۶

به فرط گریه افتادم ز فریاد

چه بی منت سرشکم داد دل داد

۷

درین ماتم که ماتم گر ثباتم

مگر زین غم هلاک آید حیاتم

۸

اگر کردم فزع بر من نگیرند

برادر مردگان عذرم پذیرند

۹

صفائی آی و در اصلاح خود کوش

چرا از خویشتن گردی فراموش

۱۰

از این زال عروس آذین بپرهیز

ز دامان مهره مهرش فرو ریز

۱۱

برادر را دعاکن کش به میعاد

ولی در بزم خوبش جای بخشاد

۱۲

که ازنیک و بد اینجا می بماند

خوشا هر کس که خود رفتن تواند

۱۳

به تاریخش رقم کن قصه کوتاه

ریاست نالد از مرگ رئیس آه

تصاویر و صوت

نظرات