صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۲۶

۱

به من ای صبا ز رحمت پدارنه یک نظر کن

نظری به چشم رأفت سوی طفل بی پدر کن

۲

غم و سوز و درد و انده الم و گزند و زاری

تب و تاب و حسرتم را بشنو تمام و برکن

۳

چو شدی ز سرگذشت دل دردمندم آگه

پس از آن به پای پویا سوی کربلا گذر کن

۴

پدر و برادرم را بنشان و یک زمانی

ز زبان این ستمکش بنشین و قصه سر کن

۵

مگر از سر ترحم برسد یکی به دادم

به نوا اخا اخا گو به فغان پدر پدر کن

۶

بر هر یک از غم من سخنی بران مفصل

و گرش ملالت آرد بسرای و مختصر کن

۷

ز ملالت احبا ز ملامت اعادی

به من آنچه رفته یکسر همه را از آن خبر کن

۸

گهی اشک دیده ات را چو سحاب قطره زن جو

گهی آه سینه ات را چو شهاب شعله ور کن

۹

ز فغان شعله پرور رخ چرخ چیره تاری

ز سرشک لجه پرور دل خاک تیره تر کن

۱۰

به کمند هجر تا چند اسیر و بسته باشم

نگهی به حال این مرغ شکسته بال و پر کن

۱۱

به شکنج غم گرفتار و به دام غصه تا کی

به نجاتم ای پدر دستی از آستین بدر کن

۱۲

به مدینه تا خود از جان رمقی مراست در تن

سوی ای غریب رنجور ز کربلا سفرکن

۱۳

به سرم گذار پایی و تفقدی به رحمت

ز من شکسته دل خسته روان خون جگر کن

۱۴

چو شدند آن دوآگه، ز بیان حالم آن گه

قدمی به خیمگه نه، نفسی بلندتر کن

۱۵

بر عمه ها و اعمام اسفی بسوز بر خوان

بر مام و خواهرانم گله ای به ناله سر کن

۱۶

گهی از تن نزارم همه دست غم به سرزن

گهی از دل فگارم همه آه با اثر کن

۱۷

همه جا خراب و ویران ز سرشک سیل پرور

همه را کباب و بریان ز فغان پر شرر کن

۱۸

به جبین ز چشم حسرت همه آب ها بیفشان

ز زمین به دست ماتم همه خاک ها به سر کن

۱۹

به فغان ره شکایت زن و چنگ در گریبان

غم این حدیث خونین بسرود جامه در کن

۲۰

چو به عرض محشر آیند صف گناهکاران

به صفایی از تفضل ز دو دیده یک نظر کن

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۵۱۳

نظرات