صفایی جندقی

صفایی جندقی

شمارهٔ ۸

۱

ای قاسم ای سرو روان ای مادر

سوی عدو آهسته ران ای مادر

۲

دل را به هجرانت شکیبایی کو

ای نور چشم دلستان ای مادر

۳

باشد کجا آرام و طاقت جان را

بی رویت ای آرام جان ای مادر

۴

قصد قتال قوم طاغی کردی

بر قتل خود بستی میان ای مادر

۵

چندان مکن تعجیل و این سفر را

تأخیر فرما یک زمان ای مادر

۶

رجعت نبینم در پی این رفتن را

صبر از فراقت کی توان ای مادر

۷

خود چون شود گر رخش جانبازی را

یکدم نگهداری عنان ای مادر

۸

از بهر تیراندازی تو امروز

خم گشته قدم چون کمان ای مادر

۹

در هر نفس مرگی فراهم آید

بعد از تو ما را در جهان ای مادر

۱۰

یکدم بیا و قامت سرو آسا

بر چشمه ی چشمم نشان ای مادر

۱۱

مخرام و چون سرو چمان زمانی

بنشین بر این جوی روان ای مادر

۱۲

شد کشته ی تیغ جفای اعدا

اعوان ما پیر و جوان ای مادر

۱۳

بی سر نگر تن های یاوران را

یکسر به خاک و خون تپان ای مادر

۱۴

بی تن ببین سرهای سروران را

آویزه ی نوک سنان ای مادر

۱۵

درهای غم بگشای بر صفایی

از نوحه گر بندد زبان ای مادر

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صفایی جندقی به کوشش سید علی آل داود - تصویر ۵۱۷

نظرات