
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱
۱
دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا
برای عشق بتانت نیافریده خدا
۲
ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان
ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا
۳
وجود خاکی ما مهر سجده ملک است
به حیرتم که درین مشت گل چه دیده خدا
۴
به تنگنای حبابی محیط چون گنجد؟
به دل ز قدرت خویش است آرمیده خدا
۵
هوای وصل بتان است عیب دل چو حباب
براو ز لطف، ازآن پرده ای کشیده خدا
۶
ز حرف وصل بتان آنچه گفته ایم به دل
شنیده و ز کرم کرده ناشنیده خدا
۷
چو گل، سلیم همه پرده گر شود، رسواست
کسی که پرده ی ناموس او دریده خدا
تصاویر و صوت

نظرات