
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۰۷
۱
مدعی گر نکند بحث سخن دلگیر است
در جدل گوش و زبانش سپر و شمشیر است
۲
باغبان گو مشو از صحبت ایشان غافل
گل جوان است، اگر مرغ گلستان پیر است!
۳
نیست در عشق همین بند به پای مجنون
طوق خلخال هم از سلسله ی زنجیر است
۴
رهنمایی کند و مانع رهزن گردد
شوق در راه طلب همچو عصا شمشیر است
۵
گلرخان را سخنم کرد به من رام سلیم
که غزال غزلم آهوی آهوگیر است
نظرات