
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
دلم از یاد چشم گلرخان راه خرابات است
سرم از شور و غوغا چون گذرگاه خرابات است
۲
ز فیض عام باشد گر فلک راهی درو دارد
نپنداری که از دیوار کوتاه خرابات است
۳
ز خاطر رفت عزم کعبه تا میخانه را دیدم
رهی کز راه دل را می برد، راه خرابات است
۴
بود اعجاز در اصلاح دل ها دختر رز را
ولی چون نوبت ما می رسد داه خرابات است
۵
تفاوت از سلیم لاابالی تا تو بسیار است
تو ای زاهد گدای مسجد، او شاه خرابات است
نظرات