سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۱۹۸

۱

چه منت است اگر شیوه ی وفا آموخت؟

محبتی که به ما می کند، ز ما آموخت

۲

به راه شوق ندانم کدام جلوه ی او

شکسته پایی ما را به نقش پا آموخت

۳

ز دیده آب رود بی غبار کوی توام

بلاست، چشم کسی چون به توتیا آموخت

۴

چو غیر گریه درین باغ رسم دیگر نیست

به حیرتم که گل این خنده از کجا آموخت

۵

سلیم سر مکش از آستان پیر مغان

که هر که خاک درش یافت کیمیا آموخت

تصاویر و صوت

نظرات