سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۴۰

۱

خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست

ز موج رعشه به کف ساغر شراب شکست

۲

پیاله از کف دشمن مگیر، رحمی کن

که استخوان به تن من ز پیچ و تاب شکست

۳

مباش در پی نخوت، نگاه کن که چه دید

چو از غرور، کله گوشه را حباب شکست

۴

شکستگی زرهی داده شبنم ما را

که از سرایت آن، تیغ آفتاب شکست

۵

ز جای رفت دل من ز نام گریه سلیم

بنای خانهٔ ما از صدای آب شکست

تصاویر و صوت

نظرات