سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۲۴۴

۱

غنچه دلتنگ و لاله در خون است

زین چمن برگ عیش بیرون است

۲

ز آشنایان ما درین گلشن

سرو موزون و بید مجنون است

۳

نوحه بر حال خویش دارد سرو

این چنین است هر که موزون است

۴

آسمانش به خاک زنده کند

هر که مغرور زر چو قارون است

۵

راه از پای ما به خون خفته ست

نیست شبگیر، این شبیخون است!

۶

پر به فکر جهان سلیم مپیچ

کس چه داند که این جهان چون است

تصاویر و صوت

نظرات