
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۵
۱
فغان که سوخت جهان بهانه گیر مرا
چو صبح کرد به فصل شباب، پیر مرا
۲
ز موج خیزی دریای عشق، پنداری
که مورم و گذر افتاده بر حصیر مرا
۳
درین چمن نه چنان خفته ام که از غفلت
چو سبزه سردهد آب این جهان به زیر مرا
۴
نداشت حوصله منصور، جام عشق به من
اشاره کرد که از دست او بگیر مرا!
۵
چو شیشه ام به پیاله سری ست، پنداری
که داده دایه ی من با پیاله شیر مرا
۶
به سر فتیله ی داغم چو شمع روشن شد
گذشت یاد تو هرگاه در ضمیر مرا
۷
سلیم، یار فروشی عشق را نازم
که خاک بودم و بفروخت چون عبیر مرا
تصاویر و صوت

نظرات