
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۲۵۳
۱
غیر بدگویی اگر خصم پرآشوب نداشت
چه کند، دسترسی بر سخن خوب نداشت
۲
استخوانهای من از سنگ ملامت به همای
داشت چندان سخن از درد که مکتوب نداشت
۳
گاه می داد به دست من دیوانه گلی
یاد آن روز که دربان چمن چوب نداشت
۴
تن یوسف ز کجا، پیرهن تن ز کجا
گرگ ذوقی ز بغل گیری یعقوب نداشت
۵
سربسر پرده نشینان چمن را دیدیم
چون تو ای تاک کسی دختر محجوب نداشت
۶
به دل آزردنم افتاده جهانی در پوست
این قدر کرم، تن خسته ی ایوب نداشت
۷
هر که برخاست، نهد برسر من پای، سلیم
خانهٔ نقش قدم این همه سرکوب نداشت
نظرات