
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۰۴
۱
آیینه را ز چشم تو تاب نگاه نیست
جز من کسی حریف تو ای کج کلاه نیست
۲
ای پادشاه حسن، به جنگ شکستگان
تنها بیا، که حاجت خیل و سپاه نیست
۳
گر صد نگاه چشم ترا، عاشقان تو
سازند جمع بر سر هم، یک نگاه نیست!
۴
حرفم نماند تا سخن دوست منع شد
راهم تمام شد که در آن کوی راه نیست
۵
شادم ازین که نیست به روز جزا سلیم
رویی کز آفتاب قیامت سیاه نیست
نظرات