سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۳۰۹

۱

با وجود صد هنر، لافم ز شعر دلکش است

خامه در دست هنرور، تیر روی ترکش است

۲

روزی کس کی خورد هرگز کسی، زان چوب را

آب نتواند فرو بردن که رزق آتش است

۳

در چمن ترسم رود آخر به تاراج خزان

آنچه اسباب تعلق غنچه را در مفرش است

۴

نفس را تحریک نتوان کرد در لهو و لعب

تازیانه آفتی باشد چو توسن سرکش است

۵

قسمت ما نیست آبی در جهان، ورنه سلیم

آنچه بسیار است در غمخانه ی ما، آتش است

تصاویر و صوت

نظرات