
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۲۷
۱
از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگشت
مدتی در هند بود، آخر پریشان بازگشت
۲
از غضب هرگاه زد بر گوشه ی ابرو گره
آهم از نزدیک لب، اشکم ز مژگان بازگشت
۳
از غریبی، دولتی باشد، اگر سوی وطن
بار دیگر همچو عمر رفته بتوان بازگشت
۴
همچو مجنون کو رود از کوی لیلی ناامید
دستم از دامان او سوی گریبان بازگشت
۵
جستجوی ماه نو نظاره ات بسیار کرد
سوی ابروی تو آخر همچو مژگان بازگشت
۶
من مقیم وصل و یاران رانده ی محفل سلیم
هرچه بر من خواستند آن بر حریفان بازگشت
تصاویر و صوت

نظرات