سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۳۳۱

۱

چو مجنون بر زبانم حرف او افسانهٔ لیلی‌ست

کسی کو آشنای او بود، بیگانهٔ لیلی‌ست

۲

عجب دارم که مجنون، تر کند لب از می کوثر

به محشر گر نگویندش که این پیمانهٔ لیلی‌ست

۳

ز عشق پاک خود مشاطهٔ حسن نکویانم

دلم آیینهٔ شیرین و دستم شانهٔ لیلی‌ست

۴

ز تأثیر محبت این قدر کافی‌ست مجنون را

که هرکس بیند او را، گوید این دیوانهٔ لیلی‌ست

۵

اجل مشکل که بتواند شکار خود کند او را

که مرغ روح مجنون صید دام و دانهٔ لیلی‌ست

۶

نظر بر روی او دارم، ولی بی‌طاقتی برجاست

دلم سرمنزل مجنون و چشمم خانهٔ لیلی‌ست

۷

حدیث دین و دنیا را سلیم از وی چه می‌پرسی

که مجنون را همیشه گوش بر افسانهٔ لیلی‌ست

تصاویر و صوت

نظرات