سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۳۳۵

۱

همه تن خون دل من همچو دهان زخم است

همه اندام من از درد، مکان زخم است

۲

چاره ی درد دلم کاوش مژگان تو کرد

این غلط بوده که الماس زیان زخم است

۳

زخم از بس به سر زخم بود بر دل من

تا جگر تیر تو آنجا به میان زخم است

۴

باورم نیست که تا روز قیامت برود

حسرت روی تو در دل چو نشان زخم است

۵

مرهم از زخم دلم می کشد آزار سلیم

بی سبب نیست اگر دشمن جان زخم است

تصاویر و صوت

نظرات