
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۵۲
۱
ای کشیده می از قرابهٔ صبح
خفته بر مخمل دوخوابهٔ صبح
۲
در هوای تو چاکها دارد
جامهٔ شیر در قرابهٔ صبح
۳
چین زلف تو حلقهای در شام
بیت ابروی تو کتابهٔ صبح
۴
از امیدی که شب به وصلم بود
دست شستم به آفتابهٔ صبح
۵
مژه را تیشه کن که پنهان است
گنج خورشید در خرابهٔ صبح
۶
ریخت ساقی چو می به جام سلیم
شام را کرد بر مثابهٔ صبح
نظرات