
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۹۴
۱
ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بشکند
خنده در زیر لب گل های خندان بشکند
۲
خانه زاد عشقم، از آشوب دورانم چه باک
موج را کشتی کی از آسیب طوفان بشکند
۳
عشق تأثیری ندارد در تو ای راحت پرست
از دل سخت تو ترسم تیغ مژگان بشکند
۴
این گلستان را ز بس آب لطافت داده اند
رنگ گل از آفتاب روی خوبان بشکند
۵
جان بده اول سلیم، آن گه قبول عشق کن
عهد را هرکس که آسان بست، آسان بشکند
نظرات