
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۹۹
۱
شد بهار و شمع با گل آشنایی میکند
آشنایی از برای روشنایی میکند
۲
با تپانچه میتوان تا چند رو را سرخ داشت؟
چهره را لعلی شراب کهربایی میکند
۳
با کسی الفت مکن هرگز که یاران را فلک
آشنا با یکدگر بهر جدایی میکند
۴
هیچ صید از پنجهٔ خونین صیادی ندید
با دل من آنچه آن دست حنایی میکند
۵
آنکه دل بر صحبت عمر سبکرو بسته است
خواب خوش در سایهٔ مرغ هوایی میکند
۶
هرکه میخواهد به تنهایی کند شهرت سلیم
همچو عنقا دخل در کار خدایی میکند
تصاویر و صوت

نظرات