
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۰۵
۱
با لطف ساعدت ید بیضا نمیرسد
پیش لبت سخن به مسیحا نمیرسد
۲
پای برهنه، گرم سراغم که شعله را
از خار زحمتی به کف پا نمیرسد
۳
دایم شریک عشرت این باغ بودهایم
گلشن کنون به بلبل تنها نمیرسد
۴
ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما
از کوتهی به گردن مینا نمیرسد
۵
خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم
گردی ز ما به دامن صحرا نمیرسد
تصاویر و صوت

نظرات