
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۱۰
۱
دلم چو غنچه ز گلگشت باغ میگیرد
چو لاله دامنم از آب، داغ میگیرد
۲
چو شمع کشته، ز دود فتیلهٔ عنبر
فریبخوردهٔ زلفش دماغ میگیرد
۳
نشان عیش و طرب آنکه در جهان جوید
چو ابلهیست که عنقا سراغ میگیرد
۴
چو عندلیب، مرا سوخت حسرت خاری
که جای بر سر دیوار باغ میگیرد
۵
دلم به هند سلیم از غم بتان عراق
تَذَرْوْ داده ز دست و کلاغ میگیرد
تصاویر و صوت

نظرات