
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۵۴
۱
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
۲
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
۳
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
هرکه چون من نقش دیوار توکل میشود
۴
حاصل سرمایهٔ خاشاک معلوم است چیست
در گلستانی که سودا با زر گل میشود
۵
عاشقان دارند غوغا در شهادتگاه عشق
فتنهها در خیل شاهان بر سر پل میشود
۶
بعد مردن، از پریشانی به خاک من سلیم
تخم هر گل را که افشانند، سنبل میشود
تصاویر و صوت

نظرات