
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۷
۱
تا به کی آن آهوی وحشی نگردد رام ما
ز انتظار او غبار آورد چشم دام ما
۲
عمر رفت و روزگار هجر او آخر نشد
انتظار صبح محشر می کشد این شام ما
۳
در محبت بیش ازین خواری نمی باشد که دل
می کند پهلو تهی همچون نگین از نام ما
۴
جسم زار ما ز بس بالید از غم های او
شد لباس زندگانی تنگ بر اندام ما
۵
آسمان از سبحه ی پروین، دمی صد بار بیش
استخاره می کند تا می دهد یک کام ما
۶
داد ما لب تشنگان را جرعه ای کی می دهد
چون حباب از آب دریا پر نگردد جام ما
۷
عشق او مشهور عالم کرد ما را چون سلیم
شد بلند از گفتگوی قامت او نام ما
نظرات