سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۴۷۶

۱

خون بی تابان به محشر نیست بی گفت و شنید

کشتن سیماب، دارد دعوی خون شهید

۲

گر نباشد تیر او در سینه، نگشاید دلم

نسبت پیکان او با دل چو قفل است و کلید

۳

در میان پیرهن دارد میان نازکی

همچو مو باریک و همچون تار پیراهن سفید

۴

بخل در خوان کریمان نیست، از کم قسمتی ست

کز گلوی خویش، ماهی آب دریا را برید

۵

در سفر دایم عزیزی هست این گلزار را

بلبل از پرواز اگر بنشست، رنگ گل پرید

۶

کار ما افتاد با سبزان هندستان سلیم

کیسهٔ دل را تهی کردیم از سرخ و سفید

تصاویر و صوت

نظرات