
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۹۲
۱
دلم چون هاله دامی از پی صید مهی دارد
بلندانداز باشد، گرچه دست کوتهی دارد
۲
زلیخا بست راه مصر را، اما نمی داند
به کنعان یوسف از هر تار پیراهن رهی دارد
۳
اگر حسرت برد صید حرم از رشک، می شاید
بر آن بسمل که همچون کوی او قربانگهی دارد
۴
ز باد احوال یوسف من خود ای یعقوب نشنیدم
ولی دانم که بلبل در گلستان چهچهی دارد
۵
سلیم آهم دلیل ترکتاز عشق او باشد
غبار این بیابان مژده از خیال شهی دارد
نظرات