
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۳۵
۱
کرشمهٔ تو اگر دست از شراب کشد
ز باده، دست و دهن را سبو به آب کشد
۲
تو چون پیاده روی، شاخ گل عنان گیرد
وگر سوار شوی، ماه نو رکاب کشد
۳
به بزم حسن، رخ او کنایهٔ خوبی
به ماه گوید و بر گوش آفتاب کشد
۴
خوش آن حریف که همچون حباب می دایم
به باده دامن آلوده را به آب کشد
۵
سلیم رو به خرابات کن ز راه حرم
چه لازم است کسی این همه عذاب کشد
نظرات