سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۶۹

۱

نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گلشنی دارند

بنازم خرقه پوشان را که پرگل دامنی دارند

۲

به درد عشق غمخواری ندارم، خرم آن جمعی

که گر خاری رود در پای ایشان، سوزنی دارند

۳

ز مرغ و مور سرگردان تر و عاجزترم در عشق

که مرغان باغ و بستانی و موران خرمنی دارند

۴

بساط باغ را ای باغبان گلچین به دامن برد

چه شد انصاف، اسیران دگر هم دامنی دارند

۵

یکی نالد چو بلبل، دیگری رقصد چو شاخ گل

ببین ای توبه، می خواران چه بشکن بشکنی دارند

۶

سلیم از قصه ی فرهاد و شیرین چند می گویی

به کار عاشقی امروز خوبان چون منی دارند

تصاویر و صوت

نظرات