سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۷۳

۱

خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد

کوتاه کرد زلف و حکایت دراز شد

۲

محمود از کجا، سفر هند از کجا

این شور و فتنه بر سر حسن ایاز شد

۳

در دیر مردم و زشرف مشت خاک من

در سجده گاه صومعه مهر نماز شد

۴

سامان روزگار، پریشانی آورد

افتد گره به کار چو ناخن دراز شد

۵

افتد ز بس که طشت کسی هر نفس ز بام

روی زمین چو معرکه ی طاس باز شد

۶

از تاب عشق تا سر من گرم شد سلیم

چون شمع، کار من همه سوز و گداز شد

تصاویر و صوت

نظرات