
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۷۶
۱
جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کند
عقل افلاطون در اینجا سست تدبیری کند
۲
عقل جاهل می کند دلگیری ام را بیشتر
کو جنون کاملی تا رفع دلگیری کند
۳
باهنر کی می توان کار جهان از پیش برد
بهر اسکندر کجا آیینه شمشیری کند
۴
چون کسی کو آشنایی بیند و در بر کشد
پیر کنعان، گرگ یوسف را بغل گیری کند
۵
در پریشانی خطر دارند اهل دل سلیم
رهروان را دزد در تنگی عنانگیری کند
نظرات