سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۸۴

۱

ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخیزد

نشیند غنچه و چون گل گریبان چاک برخیزد

۲

پریشانی به خاک هرکس از روز ازل آمیخت

به محشر هم پریشان چون غبار از خاک برخیزد

۳

به داغ رشک آن افتاده، همچون لاله می سوزم

که نتواند ز مستی در چمن چون تاک برخیزد

۴

می از آلایش هستی کشد دامان عارف را

چو کاغذ تر شود، از روی معجون پاک برخیزد

۵

فلک صد دور می باید که در ایران زمین گردد

که همچون من غبار دیگری زان خاک برخیزد

۶

سلیم ایام از پست و بلند خود نمی‌گردد

نشستم من به خاک راه تا افلاک برخیزد

تصاویر و صوت

نظرات