
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۸۹
۱
می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ باشد
آیینه از سرشکم، گرداب زنگ باشد
۲
گویند عافیت نام، در این چمن گلی هست
یارب چه بوی دارد، آیا چه رنگ باشد؟
۳
از عذر نیست هرگز دلگیر وعده ی او
کاهل همیشه خواهد همراه لنگ باشد
۴
افلاک در سماعند از کینه جویی خلق
بر اهل فتنه عید است، روزی که جنگ باشد
۵
جز هند و گلرخانش در هیچ کشوری نیست
آهو که خوابگاهش پشت پلنگ باشد
۶
بت چیست ای برهمن، باری سجود خود کن
مهر نماز از خاک، بهتر ز سنگ باشد
۷
عالم اگرچه تنگ است بر ما سلیم، اما
نقش دهان یار است، بگذار تنگ باشد
نظرات