
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۹۴
۱
مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد
چو کر نمی شنوم تا سخن بلند نباشد
۲
اگر بود ز من آزرده مدعی عجبی نیست
ز مومیایی، راضی شکسته بند نباشد
۳
خراب گرمی هنگامه ی پیاله کشانم
که غیر دانه ی سبحه درو سپند نباشد
۴
به قید عشق درآی و خلاص شو که درین دشت
حصار صید بجز حلقه ی کمند نباشد
۵
کسی که دید ترا، بست دیده از همه عالم
اسیر عشق تو مشکل که چشم بند نباشد
۶
در آن دیار که باشد سلیم رسم جدایی
دم مسیح به بیمار سودمند نباشد
تصاویر و صوت

نظرات