سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۶۰۰

۱

خروش فتنه‌ای از روزگار می‌آید

چو بانگ سیل که از کوهسار می‌آید

۲

صفای دل طلبی، چشم از جهان بربند

که رخنه‌ای‌ست کز اینجا غبار می‌آید

۳

ز چوب عود بود کشتی فناطلبان

که هرچه غرق شود زان، به کار می‌آید

۴

جنون ز سبزهٔ خط تو در سرم گل کرد

که از خزان تو بوی بهار می‌آید

۵

گرم به وصل رساند سلیم، نیست عجب

که هرچه گویی ازین روزگار می‌آید

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۲۹۶

نظرات