
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۰۴
۱
میکشان روی تمنا کی به زمزم مینهند
جام میگیرند و منت بر سر جم مینهند
۲
ترک عالم لازم مستیست، میخواران از آن
وقت جام می کشیدن چشم بر هم مینهند
۳
جنس خود را خوار نتوان دید، میلرزد سپهر
در چمن مستان چو پا بر روی شبنم مینهند
۴
کاش بگذارند غمخواران به حال خود مرا
میشود ناسور، زخمم را چو مرهم مینهند
۵
نالهٔ مستانه خون از سنگ بگشاید سلیم
جام می بیهوده از کف اهل ماتم مینهند
تصاویر و صوت

نظرات