
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۲
۱
ای قناعت مژدهای ده شاه هفت اقلیم را
از کلاه فقر و بردارش ز سر دیهیم را
۲
میدود گر جانب گرداب دایم همچو موج
از معلم کشتی ما دارد این تعلیم را
۳
جان فدای آن رسولی کآورد پیغام دوست
بت برای این به پا افتاد ابراهیم را
۴
از سبکروحی ز جا خیزم برای هر نسیم
چون غبار آموز از من شیوهٔ تعظیم را
۵
هرکه چشم او ز نیش اختران ترسیده است
خانهٔ زنبور داند صفحهٔ تقویم را
۶
نغمهٔ آزادگی زان کس بود خارج سلیم
کز طمع دارد چو مطرب در کشاکش سیم را
نظرات