
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۲۱
۱
هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود
هر عنکبوت، ناقه ی لیلی نمی شود
۲
ایمن بود ز هر خللی جوهر سخن
مضمون تازه، کهنه چون دعوی نمی شود
۳
جام شراب و سیر گلستان چه فایده
خاطر به هیچ بی تو تسلی نمی شود
۴
عیسی اراده داشت که اصلاح آن کند
خندید زخم تیغ تو، یعنی نمی شود!
۵
کار مرا حواله به مژگان او کنید
زخمم رفو به سوزن عیسی نمی شود
۶
یارب چه حالت است که مجنون سلیم شد
بیگانه از جهان و ز لیلی نمی شود
نظرات