سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۶۴

۱

برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را

با گریبان کار افتد دست دامنگیر را

۲

نام من در دفتر اهل شهادت داخل است

کرده ام روشن سواد جوهر شمشیر را

۳

پاسبان مستی ما نیست غیر از تیغ عشق

برگ نی باشد مگس ران وقت خفتن شیر را

۴

از طلسم هند آزادی تجرد می دهد

چاره عریانی بود این خاک دامنگیر را

۵

چون منی را طاقت چندین علایق از کجاست

فیل نتواند کشیدن این قدر زنجیر را

۶

همچو شاهینی که مرغی را کمین سازد سلیم

تا هوا گیرد دل من می‌رباید تیر را

تصاویر و صوت

نظرات