سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۶۵۰

۱

بی‌سبب مردم به قید نام و ننگ افتاده‌اند

همچو خیل مور در این راه تنگ افتاده‌اند

۲

در تلاش سوختن، چون کاغذ آتش زده

داغ‌های سینه‌ام با هم به جنگ افتاده‌اند

۳

از زبان‌ها خود چه گویم، گوش‌های دوستان

با سخن همچون گل رعنا دورنگ افتاده‌اند

۴

ما به بند خود گرفتاریم، حال ما مپرس

نیک‌بخت آنان که در قید فرنگ افتاده‌اند

۵

ره کسی بر عذر او نگرفته، مشتاقان سلیم

بی‌سبب دنبال آن آهوی لنگ افتاده‌اند

تصاویر و صوت

نظرات