سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۶۵۴

۱

آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود

گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود

۲

گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا

آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود

۳

هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست

نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود

۴

نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را

هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود

۵

حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد

روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود

۶

حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد

همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود

۷

رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد

می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود

۸

پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست

ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود

۹

بود در راه ترا قطع بیابانی چند

ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود

۱۰

نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم

تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۳۱۹

نظرات