
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۰۱
۱
چو گل کسی که هوای تو برده آرامش
ز موج بیخودی باده بشکند جامش
۲
کند ز زلف تو صیاد، خاک از آن بر سر
که غیر خاک چو غربال نیست در دامش
۳
جواب نامه ی ما را، ز بس تغافل کرد
هزار بیضه کبوتر نهاد در بامش
۴
کدام دل که نشد صید این سیه چشمان
فغان ز هند و غزالان شیراندامش
۵
به سرمهٔ امل آن کس که چشم ساخت سیاه
سفید کرد جهان همچو مغز بادامش
۶
فریب انجمن عشق را سلیم مپرس
کباب کیست که آتش نمی کند خامش؟
نظرات