سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۷۵۷

۱

جام می در کف ز کوی او جدایی می‌کنم

بر سر خود خاک با دست حنایی می‌کنم

۲

گر به سامان جهان، وصلش به من سودا کنند

آنچه دارم می‌دهم، دیگر گدایی می‌کنم

۳

ارغوان گل می‌کند در باغ ما از زعفران

چهره لعلی از شراب کهربایی می‌کنم

۴

چشم بر آداب رسمی تا به کی دارد کسی

شکوه از همشهریان روستایی می‌کنم

۵

عشق طاعت برنمی‌تابد، سلیم از بیم خلق

گر نمازی می‌کنم گاهی، ریایی می‌کنم

تصاویر و صوت

نظرات