
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۷۲
۱
در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم
می شود می آب اگر چون غنچه در مینا کنم
۲
صبر می گویند پیدا کن مرا در عاشقی
چون ندارم صبر یاران از کجا پیدا کنم
۳
می کند سوز دل من آب، سنگ خاره را
گر برآرم آه گرمی، کوه را دریا کنم
۴
راستی را کرده ام سرمایه ی بازار خود
کار آتش می کند آبی که در کالا کنم
۵
سرکشی در هند با من کرد نفس از بس سلیم
سوی کابل می روم تا با سگش سودا کنم!
نظرات